تحقیق ١: چرا نباید کتاب بخوانیم؟ [١٢ قسمت از تحقیق اثرات کتاب بر کسب و کار]
خواندن هر کتابی موجب فرهیختگی و بالا رفتن سطح آگاهی شما نمیشود! بلکه باعث از دست دادن عشق و نور سلولیتان میگردد و کسب و کار شما را دچار محدودیت میکند. محدودیت یعنی بسته شدن رشدهای بیشتر در شغل تان. پس چرا همه انسانها، به شما توصیه میکنند که کتاب بخوانید؟
ما در این تحقیق قصد داریم، در مورد دستاوردهای خود در تحقیقات سالهای قبل خود با شما سخن بگوییم. این اطلاعات تا جایی ارزشمند هستند که در لحظه مطالعه آنها، حرکت درون مغزتان را خودتان آغاز خواهید کرد که سالیان سال با خودمان چه کردیم. پس با ما همراهی کنید و در مطالعه این تحقیق صبور باشید.
سرفصل ها:
• بخش اول: در عصر کنونی، معنی کتاب چیست؟
• بخش دوم: تأثیر محدودیت نویسندگان کتاب بر مغز ما
• بخش سوم: چگونگی محدود شدن مغز توسط کتاب
• بخش چهارم: کتاب چگونه موجب محدودیت و هدر رفتن نور سلولی در من میشود؟
• بخش پنجم: تأثیر کتاب بر روند کسب و کار
• بخش ششم: نحوه مطالعه یک کتاب
• بخش هفتم: چگونگی انتخاب کتاب خوب و مناسب
• بخش هشتم: منظور از انباشت اطلاعات در مغز چیست؟
• بخش نهم: چرا خواندن کتاب و کسب دانش موجب تجمع اطلاعات میشود؟
• بخش دهم: نحوه تأثیر اندیشه نویسنده بر مغز شما
• بخش یازدهم: چرا کتاب ، افراد را به مشتری وفادار در صنعت چاپ تبدیل میکند؟
• بخش دوازدهم: نحوه خارج کردن انباشت اطلاعات درون مغز
بخش اول: در عصر کنونی، معنی کتاب چیست؟
کتابها حاصل تجربیات گذشتگان است که هر از گاهی کسی میآید و آنها را بهروز رسانی میکند. تمام دانش موجود در کتابها از همان دانشهای پیشین و تجربیات گذشتگان، سرچشمه میگیرد که مداوم نویسندگانی شکل دیگر از آن را به زبان و شکلی دیگر منتشر میکنند.
درست است که کسب تخصص افراد نیز از کتب تخصصی است، اما کتاب های غیرتخصصی، بیهوده و هجویات هم زیاد داریم و تشخیص درست از نادرست بسیار سخت است. مگر آنکه خودتان را از جو تأثیرگذار و حاشیهسازهای کنونی دور کنید. خودتان تصمیم بگیرید که از درونتان چه تشخیص دلخواهی میدهید و لزوماً همان تشخیص درست شما نیست، مگر اینکه مغزتان در آزادی کامل تصمیم بگیرد.
پیشنهاد اول: کتاب ها بد نیستند اما کتاب غیرتخصصی با شما کاری میکند که حتی نمیتوانید تشخیص دهید که چه بلایی سرتان میآورند!
بخش دوم: تأثیر محدودیت نویسندگان کتاب بر مغز ما
اگر تجارب از محدودیت و ترسها شکل بگیرد، میتواند ترس همان نویسندگان محدود را نیز به شما منتقل کند. در تشخیص کتاب ، همچون تشخیص امورات مهم زندگی باید وسواس و دقت زیادی خرج کنید و هر کتابی که به دستتان میرسد را مطالعه نکنید. ذهن شما همچون معدنی است که در خود همهچیزهای با ارزش را دارد، ولی کتاب ها و پکیجهای آموزشی بیهوده، رایج و بازاری تنها کاری که با شما میکند این است که آن معدن گرانبها را پُر از آشغال و چیزهای کهنه میکند.
حال آیا کسی میتواند به اصل معدن پی ببرد؟ از نگاهی دور ذهن شما مانند غاری تاریک، پُر از موارد بیمصرف و آشغال است که ارزش کاویدن و جستجو هم ندارد، چه برسد به کشف گوهر گرانبها. اگر معدن را آماده بهرهبرداری کنید، آن گوهر نایابِ درون نیز خودش را نشان میدهد.
پیشنهاد دوم: اگر از خواندن یک کتاب که برایتان بیفایده است، اجتناب کنید.میتوانید نور سلولهای خود را حفظ نمایید!
بخش سوم: چگونگی محدود شدن مغز توسط کتاب
در تمام جاهایی که از کتاب نام بردیم، گفتیم که خواندن کتابهایی که در حیطه تخصص و مهارت شما نیست، به جز دردسر چیزی برای شما ندارد، زیرا مغزتان را از کاه پُر میکنید. فضای ذهنتان را با چیزهایی پُر میکنید، که اصلاً به درد نمیخورد و دیگر جایی برای مطالعه تخصصی و جایگزینی آن در مغزتان نمیگذارید و همین مورد محدودیتهایی را برای شما به بار میآورد .
کتابهایی که بر پایه دروغ، فریب و تلقینهای بیجا به مغز نوشته شده، نیز میتواند محدودیتهای زیادی را به بار آورد. چون از اصل و اساس اشتباه است و باعث میشود شما، چیزهایی را باور کنید که در جهان هستی اصلاً موجود نیستند. این موارد ضد عشق و ضد حرکت جهانی هستند و اگر برخلاف جهت آن در حرکت و جریان باشید، خود باعث رنج بسیاری میشوید.
پیشنهاد سوم: هیچگاه ضدعشق (ضد نور درونی خود) در خواندن کتاب ها عمل نکنید!
بخش چهارم: کتاب چگونه موجب محدودیت و هدر رفتن نور سلولی در من میشود؟
این جهان بر پایه نور سلول، آفریده شده است و هر چه در آن است اصل و اساسش نور است. چون خداوند نور آسمان و زمین است و او در همهچیز جان (نور) دمیده است و به آن حیات بخشیده است. پس جزء جزء این هستی، بر اساس همان نور خداوند به حیات خودش ادامه میدهد و سلولهای آدمی و مغز او نیز مملو از نور و عشق خداوند است.
حال وقتی از مسیر درست منحرف میشوید و مغزتان را از هجویات پُر میکنید، معلوم نیست از کجا آمده و چه منشائی دارد، آیا باز باید انتظار داشت که نور سلولهای مغزتان باقی بماند؟ اگر برخلاف جریان طبیعی باشید و برخلاف عشق عمل کنید، محدودیتها و تاریکیهای بیشماری را به ارمغان میآورد که شما از آن بیخبرید. ولی اثر مستقیمش را در زندگی و کار و روابط خود میبینید، بیآنکه از آنها آگاه باشید.
نورها خاموش نمیشوند، مگر با محدودیتها و ترسها و خلاف جهت بودنها. مثلاً بهجای حرکت برای کسب و کارتان، مدام در حالت فکر و سکون باشید و خود را برای جذب تخیلات آماده کنید. چه چیزی به شما اضافه میکند؟ تازه از شما چیزی نیز هم کسر میکند .
پیشنهاد چهارم: تمام روزنههای هدر رفتن بزرگترین سرمایهتان (نور) را ببندید و مسدود کنید، تا نور تغذیهکنندهتان هدر نرود!
بخش پنجم: تأثیر کتاب بر روند کسب و کار
منظور از خواندن کتاب تخصصی چیست؟
هر فردی در زندگی شخصی خود، به حرفه و کسبوکاری میپردازد و در اموری متخصص و بامهارت میشود که یکی از راههای کسب تخصص، مطالعه کتابهای تخصصی رشته موردنظر است. مثلاً شما دوست دارید، عکاسی حرفهای انجام دهید و شغلتان عکاسی است. میتوانید مطالعات خود را بر روی عکاسی و رشتههای مختلف و اختصاصی در مورد عکاسی متمرکز کنید.
مطالعه مداوم و سر و کار داشتن همیشگی با تخصص و شغل و حرفهتان، بسیار به پیشبرد شما کمک میکند. سعی کنید حداقل روزی یک ساعت از رشته خود با خواندن مقالات و کتابهای مرتبط بیشتر بیاموزید و همیشه در حال کسب تجربه باشید.
پیشنهاد پنجم: در گوگل سرچ کنید و در زمینه شغل دلخواهتان، یک لیست کامل از کتب تخصصیتان را مکتوب نمایید.
بخش ششم: نحوه مطالعه یک کتاب
کتابها برای لالایی شبانه نیستند، برای روشنگری آمده بودند نه خوابآلودگی. پس باید به درد روز و حرکت کسب و کارتان بخورند، نه شب و سکون و سکوت. چون قرار است تخصص و دانش تخصصی به شما بیفزایند، پس خواندن کتاب با حرکت کسب و کارتان ارتباط مستقیم دارد و این حرکت را اجرایش کنید و در مهارتتان آن را به کار گیرید.
اگر کتابی را که میخوانید در حال حاضر کارایی ندارد، پس بگذارید برای همان وقتیکه کاری میتوانید با آن انجام دهید و کتابی را بخوانید که در حال حاضر میتواند، در اجرا و کارتان به شما کمک کند.
پیشنهاد ششم: در سطح اینترنت جستجو کنید، در زمینه شغل دلخواهتان کتابهایی را پیدا کنید و فقط یکی از آنها را بخرید. تا آن کتاب را بهطور کامل مطالعه نکردید، هیچ کتاب دیگری را نخوانید!
بخش هفتم: چگونگی انتخاب کتاب خوب و مناسب
بهراستی چگونه یک کتاب را برای مطالعه، دُرست انتخاب کنیم؟
ابتدا از علاقه و عشق درونی خودتان آگاه باشید. بدانید چه چیزهایی است که با عشق و علاقه شما سر و کار دارد و بعد به انتخاب کتابی در همان زمینه بپردازید. در انتخاب کتاب هم تحت تأثیر جو و جامعه و دوستان نباشید زیرا معیار اصلی انتخاب کتاب برای شما یکچیز است: حوزه موردعلاقه شما!
این شما هستید که میخواهید کتابی را بخوانید و در مغزتان وارد کنید، پس حواستان را جمع کنید.
از کتابهای مسخره و خرافات امروزی که خود نویسندهاش جزو افراد شکست خورده است، پرهیز کنید.
کسی که تا حالا زندگی مشترک درستی نداشته است، نمیتواند بیاید از رازهای زناشویی موفق بنویسد و باید به آن نوشتهها شک کرد.
نویسندگانی که در دانشگاه و بازار، شکست خورده هستند امروزه دارای جایگاهی در نویسندگی کتاب هستند که در مورد بازاریابی، فروش و تبلیغات کتابهایی را روانه بازار میکنند و تمام مدیران کسب و کار را تحت تأثیر هجویات خود قرار میدهند و آنها را دچار سردرگمی و کساد کردهاند.
پیشنهاد هفتم: در کسب و کار شما نیازی به مطالعه کتب بازاریابی، تبلیغات، فروش، روانشناسی و غیره ندارید!
بخش هشتم: منظور از انباشت اطلاعات در مغز چیست؟
خاصیت مغز، دریافت اطلاعات تحلیل، پردازش و ذخیره آن در مکانهای مختلف مغز است و گهگاه این ذخیرهسازیها برای مدت چندین سال، اتفاق میافتد و شما در تصمیمگیریها و انتخابها از ظرفیت مغزی و انباشتی که داشتید، بهره میبرید. پس کتابی که خواندید و محتوای خوب و مناسبی ندارد (منظور کتب خارج از علایق شما)، میتواند اثر مخرب خودش را بر شما نشان دهد.
هیچگاه کتاب را برای حفظ کردن، نمره گرفتن و امتحان دادن مطالعه نکنید. کتاب را باید برای عشق درونیتان بخوانید، اگر برای علاقهتان روزانه ۱۰ الی ۲۰ صفحه مطالعه تخصصی انجام ندهید، از میزان نور سلولهایتان کسر میگردد زیرا بهجای مطالعات جدید در زندگی اخبارهای مختلفی به گوشتان میخورد که جایگزین علاقهتان میشود و این حالت یعنی کسر نور و عشق درونی شما که مدتها آن را حفظ کرده بودید.
پیشنهاد هشتم: اگر روزی حداقل ۱۰ صفحه کتاب یا مقاله یا آموزش در زمینه تخصص دلخواهتان مطالعه نمیکنید، دچار رکود و سکون در حرکت درون مغزیتان میشوید!
بخش نهم: چرا خواندن کتاب و کسب دانش موجب تجمع اطلاعات میشود؟
آیا ناخودآگاه وجود دارد که کتاب روی آن چگونه اثر میگذارد؟
ناخودآگاه شما همان مرکزی در مغز شماست که فرماندهی نیمی بیشتر از زندگی شما را انجام میدهد. تمام کارهای غیرارادی و اتوماتیک بدنتان از آنجا سرچشمه میگیرد. ولی همانطور که خودکارسازی اعمال بدن را بر عهده دارد، اتوماتیک سازی برنامهریزی مغز را نیز انجام میدهد.
اگر چیزی مثل یک ترس در ذهن شما نهادینه شد، میتواند بر روی تصمیمات و ارادههای در طول زندگی شما اثر بگذارد. مثلاً ترسی که از کودکی با خود به یدک میکشید و تا بزرگسالی با شماست. کتابها نیز میتوانند بر روی ناخودآگاه انسانها اثرگذار باشند. از آنجا که مغز کنونی شما، حکم یک انبار را دارد که هر چه مطالعه میکنید، وارد این انبار میشود و در ذهن ثبت و ضبط میگردد. پس به آسانی میتواند به شما جهت دهد و افکار شما را در دست بگیرد، اگر که حواستان نباشد.
پیشنهاد نهم: از اطلاعات، دانش، حرفها، گفتگوها، شنیدن هرگونه اخبار خارج از تخصص تان بپرهیزید!
بخش دهم: نحوه تأثیر اندیشه نویسنده بر مغز شما
مگر میشود مطلبی نوشته شود و افرادی بخوانند و بر روی آنها تأثیری نگذارد. همانطور که گفتیم ممکن است تمام ترسها، دلهرهها و تلقینات فرد نویسنده به خواننده بهصورت خواسته یا ناخواسته، انتقال یابد.
شما چه بخواهید و چه نخواهید در حال انبار کردن و ذخیره دانش در مغزتان هستید. این دانش از کجا میآید؟ از رسانهها، از کتابها، از اخبار و آنانی که شما را هدف گرفتهاند! میدانند که افکار محدود همچون کرمی خزنده و مخرب در مغزتان میخزد و کار خودش را انجام میدهد.
پیشنهاد دهم: از این به بعد حواستان باشد که چه میخوانید، چه میبینید و چه میشنوید!
بخش یازدهم: چرا کتاب ، افراد را به مشتری وفادار در صنعت چاپ تبدیل میکند؟
نویسندگان سریالی کتابهای بیمحتوا، قطعاً به دنبال مشتریهای وفادار برای خرید کاغذ پارههایشان میگردند و چه کسی بهتر از خوانندگان قبلی با مغزهای آماده و پذیرا وجود دارد؟
همیشه جوری سیاستها چیده شده و جوری تبلیغ میشود که این کتاب جدید فلان نویسنده، اثری متفاوت از اثر قبلیاش است. ولی در حقیقت هیچ فرقی باهم ندارد و همه جلد کتابهایش، محتوای یکسانی دارند و همیشه شما را دعوت به کتاب خواندن میکنند که فلان کشور اروپایی و جهان اولیها، میزان مطالعهشان فلان قدر ساعت در روز است و ما کشورهای جهان سوم، اصلاً مطالعهای نداریم و شما را تشویق به خواندن کتاب میکنند.
پس کتاب باید بهگونهای فروش رود و به چاپ سوم و چهارم هم برسد، که نویسندهاش معروف شود. البته که تیراژ کتاب هزارتایی به چاپ چندم برسد، هم خیلی عمل خاصی اتفاق نیفتاده است. از پیروی تمام کسانی که فکر میکنید از شما و مردم، برتر و استاد هستند بپرهیزید زیرا هیچکسی حتی ما هم بیشتر از شما نمیدانیم! کار ما یادآوری چیزهایی که شما همه آنها را میدانید شاید فراموش کردهاید.
پیشنهاد یازدهم: هرگز تبدیل به مصرفکننده سریالی کتاب و پکیجهای آموزشی نشوید! شما باید با هوشمندی مصرف کنید و از کتابها استفاده نمایید و هرگز دچار تحمیل هیچچیز نشوید و زیر بار آن چیزی که همگان تعریف میکنند، نروید!
بخش دوازدهم: نحوه خارج کردن انباشت اطلاعات درون مغز
ابتدا بهتر است که دیگر به مطالعههای بیجا و بیمصرف ادامه ندهید تا مغزتان در آرامش قرار بگیرد. حتی سعی کنید مطالب کتابها را نیز یادآوری نکنید تا نور سلولهای مغزتان در حالت بازیابی قرار گیرد و ذهنتان را از اطلاعات و دانش قدیمی که مطالعه کردهاید، خالی کند. از این به بعد عاشقانه، هوشمندانه و عاقلانه زندگی کنید و به مطالعه و کسب و کار خود بپردازید. هرگز و هرگز تحت تأثیر جو تبلیغاتی، پروموشن ها و سیل عظیم انسانهای ناآگاه قرار نگیرید و در تصمیمگیریها و انتخابهای خودتان مستقل عمل کنید.
پیشنهاد دوازدهم: از مطالعه مجلات و کتاب های غیرعلاقهتان که مورد تأیید همگان است، بهصورت جدی دوری کنید!
حالا که زحمت کشیدهاید و متن اولین تحقیقمان را مطالعه کردهاید،
در بخش نظرات به این سؤال ما پاسخ دهید:
به ترتیب اولویت، پنج کاری که از اکنون تصمیم گرفتهاید در مورد کتاب انجام دهید را برایمان بنویسید.
کلیپ بعدی : چگونه درک خود را افزایش دهیم ؟
برای دریافت رایگان قسمت پنجم سفر به دنیای کسب و کار ایمیل خود را وارد کنید
درباره دُرین خاکسار
همیشه در حال یادگیری و ارتقا هستم و از این کار لذت میبرم. مدتی هست تصمیم گرفتم از تجربیات و درکهایی که از مطالعات و کسب و کارهای خودم و مشاوره هام به دست آوردم، یادداشتی هایی را بنویسم، برای همین طرح نور به وجود آمد تا نوری باشه بر راه ها و جرقه ای در مغزها اگر علاقه مند هستید بیشتر در مورد داستان من بدانید به صفحه درباره ما مراجعه کنید.
نوشته های بیشتر از دُرین خاکسارمطالب زیر را حتما مطالعه کنید
انرژی خواری و نور دزدی چیست؟ انرژی خوارها کیستند؟
۷ گام ساده پرش به سبک جدید زندگی در فراوانی
جایگاه فراوانی در زندگی های امروزی کجاست؟ چگونه آن را در زندگی شخصی و اقتصاد فردی خودم به اجرا درآورم؟ چگونه در کسب و کارم فراوانی و برکت را داشته باشم؟
تحقیق ٩: مشتری صرفاً خریدار شرکت شما نیست! (تعریف درست مشتری و خریدار)
اگر مشتری در جهان وجود نداشته باشد چه اتفاقی میافتد؟ بهتر است تعریف درست مشتری و خریدار را بدانیم تا بتوانیم سفر مشتری را در کسب و کارمان طراحی کنیم.
تحقیق ٨: روش های بسترسازی صداقت در کسب و کار [نتیجه یک مشاوره]
صداقت در کسب و کارتان چه اندازه اهمیت دارد؟ همه به دنبال روشهای افزایش درآمد بیشتر در بازه زمانی کوتاه هستند، رعایت صداقت یکی از میانبرهای افزایش درآمد است
تحقیق هفتم: ٧ برنامه ساده برای مدیریت زمان در کارهای روزانه که باید انجام دهید!
مدیریت زمان به آسانی در ۷ مرحله ساده : زمان زمینی فقط یک قاعده است، به راحتی میتوانید آن را مدیریت کنید و کارهای روزانه را به سرانجام برسانید
تحقیق ۶: یک راهکار قطعی برای عبور از ترس در کسب و کار (به همراه ویدیو + پادکست)
۵ ترس در کسب و کار امروزی که جزو شایعترین و مهمترین ترسهایی هستند که شما را فلج میکنند و شما را از ادامه دادن و اقدام کردن در هر برنامهای باز میدارند!
دیدگاهتان را بنویسید