گام ششم – تخصص در کسب و کار [برنامه متخصص شدن در شغل دلخواه]
کسب تخصص یعنی حرکت در مسیر شغل دلخواهتان. برای تبدیل شدن به یک متخصص حرفه ای در زمینه کسب و کارتان، نیاز است راهنمای برنامه دستورالعمل آن را مطالعه و سریعاً اجرایی کنید. بنابراین با ما در این صفحه همراه شوید تا ارتقای خودتان را نظاره گر باشید.
سرفصل مقاله:
• قسمت اول – تعریف تخصص در تجارت
• قسمت دوم – ارزیابی میزان تخصص خود
• قسمت سوم – تاثیر کسبِ دانش بر تخصص تان
• قسمت چهارم – روش های کسب تخصص شغلی
• قسمت پنجم – آیا نیاز است که بر میزان تخصصم بیفزایم؟
• قسمت ششم – ارتباط تخصص با رشد کسب و کار
• قسمت هفتم – تمرکز بر یک تخصص ویژه یا چندین تخصص؟
• قسمت هشتم – نحوه به وجود آوردن یک تخصص در استارت آپ
• قسمت نهم – روش تبدیل شدن به متخصص حرفه ای
• قسمت دهم – برنامه دستورالعمل متخصص شدن
قسمت اول – تعریف تخصص در تجارت
در گامهای قبلی گفتیم که اگر قرار است بر کسب و کاری سرمایهگذاری کنید و آن را برای پایهگذاری تجارت تان در نظر دارید، باید از آن، تخصص یا مهارتی کسب کنید. زیرا لازمه انجامش، کار بلد بودن آن کار است. دو شکل از این مهارت را تعریف کردیم.
١.شما بر اساس رشته دلخواهتان تحصیل کردهاید و کارتان را نیز بر پایه همان جلو میبرید.
٢.اصلاً رشته و علاقه شما بر هم منطبق نبوده است که باید مهارت شغل مورد نظرتان را در مدتی به دست آورید و در آن حرفه کارآموزی کنید و مطالعات مربوط به آن حرفه را پیش ببرید تا اندازه کسی که سواد آن کار را دارد، ماهر باشید.
البته بازهم می گویم که تجربه داشتن در کاری بسیار برتر از درس خواندن آکادمیک در آن رشته است، این موضوعی است که خودتان هم به آن رسیدهاید و مدرکگرایی را میشناسید. تخصص و تجربه شما، در همین روشها به دست میآید که قطعاً به صورت عملی کار کردن بسیار بهتر از مطالعه بی نتیجه داشتن است. با مطالعه، شما فقط انباری از چیزهای به درد نخور هستید که معلوم نیست کی و کجا از این انبار استفاده خواهید کرد. این اشتباهی بود که خود من، مدام مرتکب میشدم و مدام کتابها و دورههای مختلف را میخریدم و آموزش میدیدم ولی نمیدانم دقیقاً هر کدام کجا به درد من خورده است.
آن تجاربی که در طی سالیان کسب کردهام، بسیار با ارزشتر از همه دانشی بود که بیهوده زمان و پول برای آن دور ریخته ام. تخصص به معنی انباشتن دهها یا صدها دانش در مغزتان نیست، تخصص یعنی آن کاری که از همه بیشتر در آن مهارتِ انجام داشته و به آن علاقه وافری دارید. تخصص یعنی آنچه در انجام آن معطل نمیشوید و با خودتان مدام برای انجامش کلنجار نمیروید و لازمه انجام کاری که میخواهید با آن کسبی را راهاندازی کنید، همین تخصص است و شما باید در آن متخصص باشید.
پیشنهاد ما: شما چه کاری را بهتر از همه انسان ها با سرعت بالا انجام می دهید؟
قسمت دوم – ارزیابی میزان تخصص خود
اول از همه میزان علاقه خود را نسبت به هر چیزی که در ذهن دارید یا راجع به آن طرحی نوشتهاید یا قصد انجام آن را دارید، ارزیابی کنید. اگر از میزان عشق و علاقه خودتان مطمئن شدید، مهارت و تخصص خودش در ادامه میآید. میخواهم نکتهای را بگویم که اگر همهچیز بر پایه قوانینی که از اول گفتیم باشد، همهچیز در ادامه اتوماتیک، بدون اینکه متوجه شوید که چگونه زمینه آن فراهم شده است، اتفاق خواهد افتاد. شاید در زندگی خود این تجربه را داشتهاید.
چون نیروی بیکران و قدرتمند عشق، جهان را به حرکت در آورده است. پس وقتی با حرکت شما در یک جهت باشد، شما هم جزو همین جریان به پیش میروید. مثالی را از یکی از نویسندگان برایتان می گویم، برخلاف جریان طبیعت و قانون جهان بودن، همانند این است که در رودخانهای خروشان در جهت عکس جریان بهشدت در حال پارو زدن هستید تا ذرهای به جلو بروید.
شبیه این است که کسی پلههای پلهبرقی را برعکس طی کند تا به طبقه بالا برسد. تلاش بیاندازه و خستهکنندهای باید انجام دهد و در آخر هم نتیجه مشخص است. شما همچنان پارو میزنید و از خودتان انرژی و توان زیادی هدر میدهید و نتیجهای هم ندارید. درحالیکه اگر با جریان درون تان، همراه باشید مانند این است که پاروها را بالا گرفتهاید و قایق با جریان آب میرود و شما فقط شاهد منظرهای دلنواز هستید و گاهی برای اینکه قایق در جهت مستقیم بماند، آن را با چند پارو زدن ساده، هدایت میکنید.
پیشنهاد ما: همیشه میزان شما، عشق و علاقه تان به آن فن، حرفه و کار در درون شماست. چون وقتی علاقهمند باشید خودبهخود مهارتش را کسب میکنید و تمام مدت با آن وقت تان را میگذرانید.
قسمت سوم – تاثیر کسبِ دانش بر تخصص تان
کسب دانش مربوط به تخصص تان، خیلی خوب است. اینکه هر هفته و هر ماه اطلاعات جدیدی از آن به دست آورید و از زمینههای جدید کاری تان مطلع شوید. نوآوریها و تکنولوژیهای بهروز حرفه خود را بدانید و اگر توانستید از آن استفاده کنید. اما مطالعه و تحقیق از چیزهای جانبی که ممکن است روزی به نام مبادا به دردتان بخورد را کنار بگذارید و مهمتر اینکه باید متمرکز، عمل کنید. فقط و فقط تمرکزتان بر روی شغل موردعلاقه یا رشته دلخواهتان باشد.
حتی پیشنهاد من به نوجوانانی که در سنین پیش از دانشگاه هستند و دانشجویان عزیز، این است که هنوز که درگیر شغلی نشدید و در حال تحصیل هستید به اندازهای که وقت تان اجازه میدهد، راجع به حرفه موردعلاقه تان، مطالعاتی داشته باشید و تا زمانی که شروع به انجام آن کار میکنید، سالها مطالعه و کسب دانش تخصصی داشتهاید، که بسیار هم عالی است.
تأثیر متمرکز بودن را در طول کارتان میتوانید، مشاهده کنید. از نتایج بیشماری که به دست می آورید، از سهولتی که انجام در کارتان تجربه میکنید و لذت خدمت شایسته به دیگران را با تمام وجودتان درک میکنید، این همان تأثیر تخصص در زمینه کاری شماست.
پیشنهاد ما: در مدت یک روز، شما باید ٢۴ ساعت را با تخصص خود در لحظه، زندگی کنید.
قسمت چهارم – روش های کسب تخصص شغلی
کسب تجربه، اولین گام است. هر چه میتوانید، تجربه بیاندوزید و کولهبارتان را پُر از تجارب مختلف در زمینه کارتان کنید و تجربهها در کنار هم تخصص شما را میسازد. ممکن است هر تجربهای داشته باشید که از نظر شما در دسته خوب و بد یا شکست و پیروزی تقسیمبندی میشود و از نظر من در دو دسته درس آموختن و پیروزی تقسیمبندی میشود.
اینکه می گویند شکست پل پیروزی است، شاید جمله کلیشهای و تکراری برای شما باشد. درستتر این است که بگوییم، درسهایی که آموختهاید پُل پیروزی شماست. بهجای واژه شکست، ضرر، ورشکست، تصمیم اشتباه و غیره بگوییم، آموختن، درس گرفتن و کسب تجربه. نکته مهم این است که شما درسی بیاموزید وگرنه که مدام در حال تکرار هستید. اگر به دید شکست به آن بنگرید و مدام شغل عوض میکنید، ولی مدام همان تجربه برایتان تکرار میشود. زیرا نمیدانید که جریان این تکرار چیست، ولی اکنون دیگر این را می دانید.
پیشنهاد ما: بیایید پنجره نگاه تان را به نتیجه ای نافرجام یک عملکرد را، شکست نام گذاری نکنیم.
قسمت پنجم – آیا نیاز است که بر میزان تخصصم بیفزایم؟
بله، قطعاً، این را توصیه میکنیم و از شما میخواهیم بر روی آن متمرکز شوید و ادامه دهید و از حرکت باز نایستید. این حرکت است که شما را در جریانِ حرکتی بزرگتر، هدایت میکند و کسب تخصص، تجربه و دانش یکی از همین حرکتهایی است که همیشه باید داشته باشد. دنیای نامحدودِ آفریده شده، برای هیچچیزی پایانی در نظر نگرفته است و تا به ابد جریان دارد و پیش میرود. شما چه؟ آیا پایانی برای آن در نظر میگیرید؟ چون خود را محدود میکنید و در محدودیت دور میزنید.
مساحتی جبری را دور میزنید که از ابتدا به شما آموختهشده است. اگر آن را رها کنید، اگر محدودیتها و ترسهای تحمیلی را رها کنید، آنوقت بیمرزی و بینهایت بودن را درک میکنید. تا ابد این جریان ادامه دارد. پس شما هم تا به ابد ادامه دهید و عمیق شوید و به دانش و تخصص تان عمق دهید. بگذارید شما، آن تنها نفری باشید که در انتهای چاه منتظر دیدار کسانی است که به تخصصش نیاز دارند.
پیشنهاد ما: از اینکه مدام گستردهتر و بیشتر بدانید و رشد کنید، نترسید. وسعت بیانتهای عالم در انتظار کسانی است که آن را فتح میکنند.
قسمت ششم – ارتباط تخصص با رشد کسب و کار
این دو باهم رابطه مستقیم دارند، شما چگونه میاندیشید؟ اگر به میزان دانش و مهارتم نیفزایم، آیا دچار سکون و رکود نمیشوم؟ آیا در همین جای فعلی درجا نمیزنم؟ نتیجه امسال همانی است که من سال پیشگرفتهام و چرا باید نتیجه متفاوت باشد؟ درحالیکه خودم رشد و ارتقایی نداشتهام؟ تازه ممکن است بدتر از این هم شود. چون دچار سکون شدهاید و نتایج ممکن است حتی نتایج قبلی هم نباشد و دچار اُفت شوید.
دانستن اینکه دیگر نیازی به آموختن ندارید، غروری بی جا و کاذب است. هیچکس نمیتواند بگوید که تا انتهای مطلبی را رفته است زیرا جهان بر پایه بینهایت ساخته شده است. هر چه که جلوتر بروید، چیزی هم برای آموختن وجود دارد و میتواند بر دانش تخصصی شما بیفزاید. خود را در ابتدا همانند یک کارآموز در نظر بگیرید، هرچندکه رئیس و مدیرعامل حرفه تان باشید، مدام بر دانش ضروری و تخصصی بیفزایید و پلهپله خودتان را ارتقاء دهید. استاد فن بودن در هر رشتهای، سالها تجربهاندوزی در پشتصحنه دارد که شاید کسی گذر زمان را نبیند ولی مهارت شما را قطعاً میبیند و همان را نیاز دارد.
متخصص حرفهای بودن، لازمهاش کسب تجربه و اندوختن دانش، در آن حرفه و کار است که صبر و حوصله و تلاش و انگیزه شما را میطلبد. قطعاً هیچ استادکاری بعد از دو سال، استاد نشده است و هیچ کوزهگری، فوت کوزهگریاش را در طی چند روز به دست نیاورده است. اگر توانستید عیبها و نقصهای کارتان را سریع و بدون معطلی رفع کنید و در کارتان منتظر حضور کسی دیگر نبودید، آن زمان میتوانید بگویید در آن زمینه ماهر و استاد هستید و متخصص حرفهای شده اید. البته که امروزه به برکت وجود موتور جستجوی گوگل، همه استاد هستند و جواب سؤالات در دو ثانیه با هزاران نتیجه مشخص است. اما واقعاً منظور این نیست، منظور تسلط همهجانبه شما بر تمام زوایای کاری و حرفهای که در حال انجام آن هستید، میباشد.
پیشنهاد ما: اگر در انجام یک کار نامبر وان جهان باشید، فقط شما می توانید بر روی آن تخصص تان ارزش گذاری کنید.
قسمت هفتم – تمرکز بر یک تخصص ویژه یا چندین تخصص؟
خودتان به آن بیندیشید و پاسخ بگویید. اگر همزمان در حال انجام دو شغل یا سه شغل هستید، میتوانید بهترین پاسخ را بدهید و برایمان بنویسید. واضح است که همیشه تمرکز بر روی یک هدف خاص، باعث رشد و ارتقاء در آن رشته میشود. مثل این است که هم بسکتبال بازی کنیم، هم فوتبال، هم والیبال. در کدام یک مهارت داریم؟
در همه آنها شاید خوب باشیم ولی حرفهای نیستیم. تحصیل و کسب دانش در یک رشته، در تمام مدت بر تخصص شما میافزاید یا اینکه یکسوم وقت تان را به آن اختصاص بدهید و بقیه وقت را به دو رشته دیگر؟ پاسخ مشخص است. اگر نمیتوانید تصمیم بگیرید که چه رشتهای یا چه کاری را انتخاب کنید و بر روی آن متمرکز شوید، این حکایتی دیگر است و به مقالههای قبلی سری بزنید و مراحل انتخاب را مطالعه کنید.
پیشنهاد ما: فقط یک تخصص که هیچگاه شما را خسته و کسل نمی کند، انتخاب کنید.
قسمت هشتم – نحوه به وجود آوردن یک تخصص در استارت آپ
استارت آپ ها همیشه بر روی ایدهای جدید، سوار هستند و چون نوآوری و جدیدبودن شان بیشتر مدنظر است. بهتر است تخصص خودتان را با ایده خلاقانهای که به ذهن تان رسیده است همسو و همجهت کنید و اگر در یک جهت نیستند، تضمینی هم برای پایداری و موفق شدن در آن نیست. از بیشمار ایدهای که به ذهن تان میرسد، آن چیزی را انتخاب کنید که در درون تان با آن ارتباط برقرار میکنید و راجع به آن دانش تخصصی دارید.
مثلاً اگر برنامهنویس هستید، ایده خلاقانه لولهکشی ساختمان به درد شما نمیخورد تا از آن استارت آپ بسازید، مطمئن باشید که در وسط راه، آن را رها خواهید کرد.
شاید بتوانید دانش خود را ترکیب کنید و از ایدهای که دارید، بر پایه دانش تخصصی خود، در دو زمینه استفاده کنید. مثلاً تصفیه مکانیزه آب در یک خانه مسکونی بر پایه هوش مصنوعی، ولی باید هم از آب و تصفیه آن سر رشته داشته باشید و هم از هوش مصنوعی و برنامهنویسی.
البته بیشتر اوقات استارت آپ ها بر پایه گروه شکل میگیرد که میتوانید از چندین متخصص در کنار هم بهرهبرداری کنید ولی یادتان باشد شما آن دانشمند همهچیزدان یا پروفسور بالتازار کارتونها نیستید و نباید باشید.
قسمت نهم – روش تبدیل شدن به متخصص حرفه ای
در دانشها و کتابها آمده است که در طی پنج سال نامبر وان می شوید، ولی اگر من هیچچیز را راجع به شغلی نمیدانم، میتوانم در طی ۵ سال حرفهای شوم؟ شما چه فکر میکنید؟ میخواهم بگویم مداومت در کاری و تخصصی از من، یک نامبر وان میسازد، نه تعداد سال ها و نه تعداد روزها و نه به تعداد کتابهای خواندهشده.
از فاکتور زمان و گذشت آن و شمردن سالها، دوری کنید. تجارت تان بر پایه شما درست میشود. شما ابتدا تجارت را بر روی خودتان پایهگذاری میکنید و همان متخصص نامبر وانی هستید که باید باشید. اگر که شغل تان را درست پایهریزی کرده و تخصص تان را درست انتخاب کرده باشید و برای آن کسب تجربه و دانش ضروری انجام داده باشید، پس رشد کسب و کارتان را شاهد خواهید بود.
حالا سوالی از شما دارم که وقتی کلیه دانش، تحصیلات، کتاب، سایت، مقاله، دستورالعمل، دوره های آموزشی و تمام اطلاعات موجود در دنیا را مطالعه و تجربه اندوزی کرده باشید، دیگر چه کاری در راستای شغل دلخواهتان انجام می دهید؟
قسمت دهم – برنامه دستورالعمل متخصص شدن
دانلود رایگان دستورالعمل متخصص شدن
سوال ما از شما این است: چه تخصص هایی وجود دارند که هم اکنون بر آن مسلط نیستید؟
همه گام های کسب و کار:
- گام اول – مطالب پایه کسب و کار
- گام دوم – نحوه یافتن شغل دلخواه
- گام سوم – طرح کسب و کار نمونه
- گام چهارم – معنی سرمایه مناسب کار
- گام پنجم – ایده هایی برای کسب و کار
- گام ششم – تخصص حرفه ای شغل
- گام هفتم – استارت آپ کسب و کار
- گام هشتم – مدیریت در تجارت
- گام نهم – نحوه رشد تجارت مناسب
- گام دهم – بررسی تحلیل یک شغل
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
با خواندن این مقاله به اهمیت تاکیدتان بر حرکت در جهت تجارت دلخواه با علاقه و عشق پی بردم. صرفا خواندن تخصصی و عدم حرکت در مسیر بازهم نتیجه منفی هست. موفقیتتون روزافزون??
گفته شده که نتایج در قبال حرکت و اقدامات (درونی + بیرونی) آشکار می شوند. مطالعات صرفا تخصصی که به حرکت منجرب نشوند هم همان انباشت اطلاعات و دانش در مغز هستند. مثلا اگر ما دستورالعملی را در صفحات قرار داده ایم . دانلود کردن و مطالعه آنها هیچ اهمیتی ندارد زیرا بازهم حکم انباشت اطلاعات را دارند.
اگر کاری خواسته می شود یا بیان می شود باید بابتش اقدام صورت بگیرد تا نتیجه ای را مشاهده کنید. منظور صرفا تلاش فیزیکی بیش از اندازه نیست بلکه منظور ما این است که باید بعد از حرکت درون مغزی (مطالعه، تفکر، ایده پردازی و غیره) سریعا دست به عمل بزنید تا سریعا نتیجه اش را مشاهده کنید وگرنه بی فایده است.
افرادی را میشناسیم که تست آنالیز را دریافت می کنند و راهکارهایی درونش بیان شده است. فقط آنها را مطالعه می کنند و اقدامی برای تیک زدن شان نمی کنند. این همان انباشت اطلاعات در مغز است که موجب محدودیت شان می شود. همه چیز از قالب حرف باید به عمل گرایی منتهی گردد وگرنه هیچ مفهومی نخواهد داشت اگر هزاران ایده هم ارائه بدهیم و عمل و حرکتی صورت نگیرد.