گام نهم – نحوه توسعه کسب و کار [راهنمای گام به گام رشد تجارت شما]
رشد و توسعه کسب و کار عاملی است که نیاز به تفکر نامحدود شما دارد. در این بخش ما به عوامل رشد تجارت تان میپردازیم و کارهایی را برایتان لیست کردهایم که در جایگاه کنونی خود، چگونه بر این توسعه و پیشرفت در روز بیفزایید. بنابراین با کلیک بر روی سرفصل ها می توانید در این بخش با ما همراه باشید.
سرفصل مقاله:
• قسمت اول – عوامل توسعه کسب و کار
• قسمت دوم – تعریف کسب درآمد
• قسمت سوم – زمان رسیدن به موفقیت کسب و کار
• قسمت چهارم – داشتن یک کسب و کار پردرآمد
• قسمت پنجم – طراحی کسب و کار سودآور
• قسمت ششم – کارهایی برای رونق کسب و کار
• قسمت هفتم – عوامل ورشکستگی یک تجارت
• قسمت هشتم – علت شکست تجارتها
• قسمت نهم – تأثیر اخلاق بر توسعه کسب و کار
• قسمت دهم – کارهایی برای نوآوری در کسب و کار
• قسمت یازدهم – شراکت در کسب و کار
• قسمت دوازدهم – راهنمای توسعه تجارت شما
قسمت اول – عوامل توسعه کسب و کار
عواملی تعیینکننده رشد در هر کسب و کاری، میتواند متفاوت باشد زیرا بیشمار زمینه کسب و کار پیش رو داریم. اما توسعه کسب و کار در چه زمانی صورت میگیرد؟ وقتیکه دچار سکون و رکود نباشید، دارای رشد هستید. اگر به موقعیتی رسیدید که ثبات داشتید و برای ماهها و سالها این ثبات ادامه داشت، دیگر نامش ثبات نیست! شما خیلی ثابت شدهاید و دیگر حتی تکان هم نمیخورید.
اگر برای کسب و کارهای نوپا از ثبات گفتیم، برای این بود که تا چند ماه این ثبات را تجربه کنند ولی نه برای همیشه. در حال رشد و پیشرفت بودن، باعث میشود سازمان و مجموعه کاری که ساختید، پویا و بانشاط بماند. ولی وقتی سکون دارید مانند این است که در حال انجام یک کار همیشگی، همانند ربات هستید و یکسری ربات را استخدام کردهاید تا کارهای کپی شده را انجام دهند.
برای رشد داشتن، در اصلاح امروزی تعیین پروموشن ها، میتواند یک عامل برای نشاط و پویایی سازمان یا کسب و کارتان باشد، یا تغییر استراتژی که در پیشگرفته بودید و جواب مناسبی از آن نگرفتید، یا اینکه استراتژی بر کسب و کارتان اضافه کنید، یک استراتژی خوب بر پایه خدمات عالیتر و بهتر. رشد میتواند به خاطر سرمایه نیز ایجاد شود مثلاً سرمایهای را در کارتان تزریق کنید و مجموعه خودتان را بزرگتر کنید و خروجی بهتر و باکیفیتتری داشته باشید. اما مهمتر از همه اینها اهداف رشد هستند.
• چرا میخواهید کسب و کارتان را رشد دهید؟
• برای جذب کارمند بیشتر؟
• برای گسترده کردن میزان فروش تان؟
• برای تولید کردن تعداد بیشتر از محصولات تان؟
• برای دادن خدمات به طیف بیشتری از مخاطبان؟
• برای درآمد بیشتر و سود بیشتر؟
در انتهای مقاله برای ما بنویسید اگر شما میخواهید وضعیت شغلیتان را رشد دهید، نیت اصلی شما چیست؟
قسمت دوم – تعریف کسب درآمد
پول به دست آوریم یا پول بسازیم؟
گفتیم که کلمه کسب و کار را وارونه ترجمه کردهاند و باید به کار و کسب، آن را تغییر میدادند. اما منظور از کسب درآمد، همان درآمدی است که شما به ازای کار و حرکتی که انجام دادهاید، کسب کردهاید. بر اساس میزان حرکتی که انجام میدهید، کسب شما نیز متفاوت است. یعنی ابتدا کار و حرکت و بعد هم کسب اتفاق میافتد.
اگر حرکت بر پایه و میزان درستی باشد، کسب هم بر پایه و میزان درستی خواهد بود. اما هدف، کار کردن و داشتن حرکت است و نه کسب درآمد. امروزه هدف را بر کسب درآمد گذاشتهاند و بهجای اینکه انجام حرکت بر پایه نیت درونی افراد باشد، همهچیز را بر پایه درآمد تعریف میکنند. اشتباه هم از همینجا آغاز شده است.
در کدامیک از مدلهای کسب و کار، ابتدا از شما میپرسند:
- دقیقاً چه هدفی برای خدمترسانی به همنوع خودت داری؟
- چه ارزشی بر ارزشهای مردم اضافه میکنی؟
- در عوض میپرسند این کار چقدر پرسود است؟ چقدر بازگشت سرمایه دارد؟
- یا اگر قرار است جایی استخدام شوند، اول میپرسند چقدر حقوق دارم؟
- نیت بر پایه کالا و شیء ساختهشده به دست بشر، آیا میتواند نیت خوبی باشد؟
این پول گرانبهای امروزی، ساخته دست بشر بود. شما هم میتوانید آن را بسازید و بر آن بیفزایید، شما میتوانید پولساز باشید نه آنکه آن را بهزور از جیب دیگری بگیریم یا آن را دستبهدست کنیم. در مقالههای پیشین گفتیم که باید بر ارزش پول افزود و آن را بیشتر کرد، مثلاً هنرمندی با هنرش بر پول میافزاید و پول هزینه کرده را در ازای هنرش، به چند برابر بیشتر تحویل میگیرد.
اساس یک کسب و کارِ درست همین است، حالا بیاییم به کسب و کارهای امروزی نگاه کنیم. آیا بر ارزش پول میافزایند؟ پول را فقط هزینه میکنند و جای کمبودش را با گرانفروشی و کمفروشی پُر میکنند. این دیگر اسمش کسب درآمد یا پولسازی نیست، اسمش پول دزدی یا پول رُبایی از جیب مشتری است.
- چند بار تجربه خرید بد داشتهاید و از محصولی که خریدید راضی نبودید ولی پول هنگفتی هم بابتش پرداختهاید؟
- چند بار خدماتی گرفتهاید که اصلاً آن چیزی نبوده که توقع داشتهاید و آنها را عنوان کردهاند و باز مجبور شدید هزینهاش را بپردازید؟
مدتی پیش من با یک شرکت ارائهدهنده خدمات اینترنت، همین بحث را داشتم. ما ماهیانه پولی را هزینه میکنیم و آن را بهاجبار پرداخت میکنیم (نه از روی رضایت)، که مبادا اینترنت مان قطع شود و آنها هم با هر سرعت و هر ترافیکی که دلشان خواست خدمات میدهند.
بعد هم که اعتراض میکنم، بهجای عذرخواهی و مشتری مداری میگویند از شرکت دیگری خدمات بگیرید! اما منطقه تلفن ما در انحصار آنهاست. دقیقاً از چه شرکت دیگری باید خدمات بگیرم، وقتی همهچیز را در انحصار خودشان دارند؟ و تا شارژ حساب شان دیر میشود، سریع پیامکی تهدیدآمیز میفرستند که رانژه خط شما تا دو روز دیگر جمع میشود.
من اسم این را درآمد داشتن آن شرکت نمیدانم، آن شرکت فقط دستش در جیب من و شماست و پولی را با نارضایتی و اجبار برمیدارد. کسب و کارها اینگونه ادامه پیدا میکنند و سلسلهی دست در جیب مردم داشتن از این شرکت به آن شرکت منتقل میشود و این شرکت دست در جیب شرکت دیگری دارد و همینطور تا بالا ادامه پیدا خواهد کرد و این نتیجهای که امروزه شاهد آن هستیم و جامعهای از اقتصاد مریض و عاری از کسب درآمد صحیح.
پیشنهاد ما: مغزتان را از دنیای تجارتهای بیمارگونه و محدود خارج کنید!
قسمت سوم – زمان رسیدن به موفقیت کسب و کار
موفقیت همانطور که از نامش پیداست، توفیق پیدا کردن در انجامِ کاری است که انتخاب کردهاید و میخواهید آن را با اراده درونی خودتان انجام دهید. پس همینکه در حال انجام آن هستید و ارادهای که کردهاید، به تحقق رسیده است. یعنی توفیق پیدا کردهاید و در حقیقت موفق شدهاید. اینکه فکر کنید موفقیت پله آخر کسب و کار شماست، تفکری محدود است. موفقیت اتفاقاً پله اول کسب و کار شماست زیرا هماکنون هم دارید انجامش میدهید و موفق شدهاید.
اما منظور واژههای امروزی در آموزشها، گفتگوها و کتابها چیز دیگری است: اینکه شما پیروز شوید و در انتهای کارتان پیروزی و کامیابی را تجربه کنید.
شما میتوانید بگویید پله آخر کسب و کارتان کجاست؟
یا میتوانید بگویید کِی و چه وقت پله آخر را طی خواهید کرد و تمامش میکنید؟
کار و کسب و حرفه شما تمامی ندارد، شما با آن زندگی خواهید کرد و همچنان ادامه دارد. مانند معلمی که آموزش در پوست و خون و روح اوست. آیا میتوانید از او بپرسید که کی موفق شده و موفقیت را چه زمانی تجربه کرده است؟
موفقیت استمرار دارد و تنها در مرحله خاصی تعریف نمیشود. از یک زمانی به بعد شما میتوانید خود را موفق بدانید: از زمانی که اهداف روزانه، ماهانه و سالانه خود را تیک زدهاید و از خودتان و عملکردتان راضی هستید. آیا فرمول پیچیدهای داشت و نیاز به ساعتها فیلم آموزشی، هزینه و کتابهای گوناگون و نویسندگانی از آن سر دنیا داشت؟
وقتی به هر انسانی که حس میکنید موفق است رسیدید، این سؤال را از او بپرسید که چه زمانی موفقیت را به دست آورده است و پاسخ خودتان را برای ما و همه مخاطبان در این صفحه بنویسید.
با برنامه شروع کردن و از روی برنامه پیش رفتن و به آن متعهد بودن، رمز تمام آن چیزی است که میخواهید بدانید. البته دیگر نامش رمز و راز نیست، یک فرمول ساده است که اگر آن را رعایت کنید، موفقیت شما تضمین شده است.
پیشنهاد ما: در هرلحظه کاری را انجام دهید که عاشقش هستید!
قسمت چهارم – داشتن یک کسب و کار پردرآمد
نقشه و طرح خود را بر پایه پردرآمد بودن و پرسود بودن تجارت تان نگذارید و آن را اینگونه ننویسید، نقشه و طرح شما باید بر پایه این باشد که:
– چگونه خدمت بهتری برسانم
– چگونه محصول باکیفیتتری تولید کنم
– چگونه تعداد افراد بیشتری را منتفع کنم
– چگونه رضایت بیشتری را از مشتری خود کسب کنم
– چگونه کار بهتر، جالبتر و جذابتری انجام دهم
– چگونه از انجام هر کاری لذت بیشتری ببرم
همانند سؤالات بالا، پرسشهای خوبی که میتوانید از خودتان بپرسید و پاسخ آن میتواند بر نحوه خدمترسانی شما اثرگذار باشد.
• آیا اگر شما مشتریان راضی بیشماری داشتید، میتوانید کمدرآمد باشید؟
• آیا اگر همه از نحوه خدمترسانی شما راضی بودند، کار شما سودده نیست؟
• آیا اگر خودتان با رضایت درونی و عشق تان کار کنید، کسب و کارتان پربازده نخواهد بود؟
وقتی نیت عوض میشود خودبهخود مسیر و جریان هم عوض میشود. اما اگر تکیه و تأکید محاسبات شما بر سود و درآمد باشد، شاید در پروسهای کیفیت محصول و خدمات هم نادیده گرفته شود. بهطور مثال، تولید با آن کیفیت باصرفه نیست، پس در این مرحله و همین یکبار جنس بیکیفیت تولید میکنیم و به دست مردم میدهیم و دفعه بعد باکیفیت تولید میشود. این همان توجیهاتی است که هدف نهایی شما یعنی سود کردن به هر قیمتی را توجیه میکند.
پیشنهاد ما: هدف و نیت خود را بر باکیفیت بودن و عالی بودن قرار دهید، نه با کمیت بودن و پول درآوردن.
قسمت پنجم – طراحی کسب و کار سودآور
طراحی خود را بر پایه کیفیتی فوقالعاده بگذارید و آن را به انجام برسانید. حتی اگر کارمند هستید و کسبِ شما از این طریق است، هدف و طرح و پلن خود را بر باکیفیتتر کردنِ خدمات خود، پایهگذاری کنید و سعی کنید ارزشی بر کارتان اضافه نمایید. به مشتریان، مخاطبان و کاربران، اربابرجوع، مدیرتان و سایر کارمندان و همکارانتان نیز عشق بورزید و بر آنها ارزشی بیفزایید.
همه این کارها از شما یک ابَرتاجر یا یک ابَرکارمند میسازد که آن موقع سود، شما قطعی است و همچنین این کار شما باعث میشود، دیگران در محیط کارتان با شما به رقابت بپردازند. در آن زمان آنها تلاش میکنند تا شبیه شما باشند تا به جایگاهتان دست پیدا کنند یا باعث میشود رقیبان و همکاران از شیوههای شما استفاده کنند و حتی از شما هم پیشی بگیرند.
اینگونه بازار رقابتی برای خود درست میکنید که مدام رو بهپیشرفت است و در حال رشد مداوم. به نظرتان این راهحل خوبی نیست؟
منظور از ابَرکارمند بودن یا ابَرتاجر بودن، کار بیشازحد اندازه و طاقتفرسا نیست. امیدوارم متوجه شده باشید که منظور، کار کردن بیشتر و فرسوده کردن خودتان نیست. زیرا اگر اینگونه باشید بهزودی شارژ باطریتان تمام میشود و دیگر توان ادامه دادن را ندارید.
پیشنهاد ما: از صبحت ها، غیبتها، قضاوتها، تحلیل شخصیتیهای دیگران دور بمانید!
قسمت ششم – کارهایی برای رونق کسب و کار
رونق را خودتان به کسب و کارتان میآورید و به تجارت تان، جان میبخشید. برعکس تصور همگان که همه فکر میکنند، رونق از مشتری است و از درآمدی که از مشتری حاصل میشود. رونق، تمام جریانی است که از درون تان شکلگرفته و حرکت کرده و به بیرون پرتابشده است.
همان نیت و عشق درون تان که قرار بود نیروی محرکه کارتان شود، حرکت بر اساس آن شکل میگرفت و در جریان کار با آن پیش میرفت. این جریان و حرکت مداوم که از درون تان شکلگرفته، همان رونق و جریان کار شماست که اگر درست و بر پایه قانون اولیه باشد، اکنون میدانید که خودبهخود و اتوماتیک انجام میشود و درآمد، سود، کسب، پول و هر چیزی را تحت تأثیر خودش قرار میدهد.
همیشه دیدن چیزهای خوب که به شما میرسد، از یک منشأ بیرونی بوده است. یعنی اگر قرار است پول و سودی برسد، از دیگران است. اگر قرار است کار خوب و باکیفیتی انجام شود، به دیگران بستگی دارد. اگر قرار است کارمند خوبی باشم، به دیگران و رئیسم مربوط میشود. اگر او خوب بود من هم خوب میشوم یا اگر مشتری پول داد من هم خدمتی عالی انجام میدهم. این فرافکنیها و وابستگی به غیر داشتن، دیگر اسمش رونق اقتصادی و کسب و کار موفق نیست.
میخواهم بدانید که همهچیز از خودتان شروع میشود و باز به خودتان بازگشت پیدا میکند و تمام میشود. حتی در مورد اقتصاد و توسعه کسب و کار نیز چنین است. باوجود آنکه گمان میکنید که این دیگر به شما ربطی ندارد و واقعاً عاملی بیرونی است، اما حقیقت چیز دیگری است. مانند همه چیزهایی که از گام اول تاکنون گفتهام همهچیز اول از خودمان شروع میشود و کاملاً امری درونی است.
پیشنهاد ما: کاری که اکنون در حال انجام آن هستید را چقدر ارزشگذاری میکنید؟
قسمت هفتم – عوامل ورشکستگی یک تجارت
عامل اصلی که میتوان برای کساد بودن بازارهای امروزه و تجارتهای کنونی ذکر کرد، نبودن اعتماد در بین مردم است. اگر شرکتی محصولی را تولید کند که کیفیت خوبی ندارد و قیمت بالایی دارد و بعد تبلیغاتی انجام دهد که بر پایه ناراستی و دروغ است، شما به عنوان یک مصرفکننده چند بار از آن کالا را میخرید و بعد از مصرف اولین بار به چه نتیجهای میرسید؟
اولین برداشت این است که این شرکت تقلبی است و دیگر از آن خرید نمیکنید، به همه دوستان خود هم همین را میگویید و این میشود تبلیغ دهانبهدهان آن کالا. تبلیغی وارونه که در جهت شکست شرکت است، چرا که مبنای شرکت بر دروغ و کلک سوار شده است. این موضوع را مخصوصاً در شرکتهای تولید مواد غذایی که بیشترین سهم مصرف در دنیا را دارند، شاهد هستیم. مثلاً شرکتی دیگر مثل FDA آمریکا باید بیاید و تائید کند که این کالا مثلاً خوب است.
شرکتی که خودش بر پایه درستی بنا نشده است و دیگر در این زمانه، همه این را میدانند که حتماً قضیه مالی این وسط برای تائید وجود دارد. شرکتی با کاری نادرست، محصول شرکت دیگری را با کاری نادرست تائید میکند و شرکتی هم پول میگیرد و تبلیغی نادرست برپا میکند و همه و همه بر چه پایهای هستند؟ و بعد باید توقع داشت که دچار کسادی بازار نشویم؟
چه اعتمادی از خریدن و هزینه کردن در یک جامعه وجود دارد؟ اگر امروزه هم خریدی انجام میشود نه بر پایه کیفیت و رضایت مشتری است بلکه بر پایه اجبار است. مثلاً باید شیر بخوریم یا حتماً ماست را روزانه مصرف کنیم، که اینها هم همه پایه تبلیغی دارند. هیچچیزی در سر جای خودش نیست. نه تجارت مان، نه محصولمان، نه مشتریهایمان و بعد چرا باید انتظار جامعهای پررونق را داشته باشیم؟
هر چه هست درست است، چون نتیجهای است که از همین عملکرد بهدستآمده است و بهجای غر زدن و زانوی غم ورشکستگی و کسادی به بغل گرفتن، بهتر است از خودمان و کارمان شروع کنیم. حداقل در هیچ کجا کم نگذاریم، در هیچ خدمت و محصولی چیزی را کمتر از سطح انتظار تحویل ندهیم، مطمئن باشید کارها درست میشوند و توسعه کسب و کار را شاهد خواهید بود.
پیشنهاد ما: پنج کاری که از اکنون باید به آنها کیفیت اضافه کنیم تا جابجایی ارزش بر مخاطبان خود را افزایش دهیم را لیست کنید و آن را از الان انجام دهید.
قسمت هشتم – علت شکست تجارتها
علت شکست کسب و کارها و تجارتهای امروزی، به خیلی عوامل درونی و بیرونی بستگی دارد که نمیتوان گفت برای همه صادق و یکسان است. اما عواملی که بهطورکلی بر همه موارد اثرگذار است و با رعایت آنها میشود از شکست جلوگیری کرد و دچار آن نشد، اینها هستند:
– رعایت نکردن پایهگذاری تجارت بر مبنا و نیت درست
– تأمین سرمایه از طریق ایجاد بدهی برای خود یا بازپرداختها با سود بالا
– انتخاب اشتباه زمینه کاری و فعالیت بر طبق آنچه موردعلاقه شخص نیست
– نداشتن مهارت و تخصص مورد نیاز
– نداشتن اخلاق حرفهای و کاری بر مبنای صداقت، تعهد و وجدان کاری
– کسب سود و درآمد به هر طریقی که ممکن است، حتی اگر به ضرر دیگران باشد
– ترجیح دادن سود و منفعت خود بر سود و منفعت دیگران
– ایجاد بدهی و عدم توانایی در تسویهحساب و ایجاد ضرر
شکست تجارتها هم میتواند بر پایه مالی باشد، هم بر پایه کاری. هر دو به پایهگذاری صحیح کسب و کار برمیگردد یعنی همان اندیشه و نیت اولیه.
پیشنهاد ما: ببینید کدامیک از عوامل ذکرشده در شغل تان موجود است، از آن بپرهیزید.
قسمت نهم – تأثیر اخلاق بر توسعه کسب و کار
منظور از اخلاق، اخلاق خوب داشتن در کار نیست، بلکه رفتار پسندیده و گفتار آراسته یکی از بخشهای اخلاق کاری است. اما آنچه از اخلاق باید بگوییم، داشتن اخلاق حرفهای در کار است یا همان وجدان کاری، کلمهای که زیاد مصرف میشود ولی وجود خارجی ندارد. اولین بنای اخلاق حرفهای، صداقت و راستی است و متعهد بودن به قول و حرفی که رد و بدل میشود ( قرارداد فیمابین).
اعتمادی که باید طرفین برای همدیگر ایجاد کنند، جزو همین اخلاق در کسب و کار است که این روزها برای تضمینش چک و سفته میگیرند! برای اینکه مطمئن شویم طرفِ حسابِ ما سر موقع کاری که متعهد شده است را انجام میدهد، از او چک و ضمانت مالی میگیریم. وقتی اخلاقمداری در تجارتها رواج داشته باشد، دیگر چه نیازی به این بازیهاست؟
وقتی شما مورد اعتماد همگان باشید، پس مدام شما را به دیگران هم پیشنهاد میدهند و برای شما کار درست میکنند، چون کارتان درست است. وقتی خوشحساب باشید، آیا رونق تجارت تان حتمی نیست؟ همه دوست دارند با شما معامله کنند، حتی اگر سرتان شلوغ باشد. چون میدانند که شما در تجارت بااخلاق هستید. اگر «گمشدهها» در اقتصاد و تجارت، یکییکی پیدا شوند و از آنها استفاده کنیم و آنها را بازیابی کنیم آیا نمیشود تجارتی سالم و پررونق داشت؟ امروزه در تجارت و کسب و کارها خیلی موارد گمشده داریم که باید برای پیدا کردن آنها همه باهم تلاش کنیم.
پیشنهاد ما: موارد گمشده فعالیت شما در تجارت تان را بنویسید.
قسمت دهم – کارهایی برای نوآوری در کسب و کار
تمام نوآوریها بر پایه ایدهها شکل میگیرند. هر ایدهای که داشته باشید طبق گامهای قبلی میتواند از دلِ آن یک فرصت جدید، بیرون بیاورید و همین را یک نوآوری در تجارت تان بدانید. نوآوریها همیشه با راحتتر شدن کارها، رابطه مستقیم دارند و سرعت عمل کاری را بالاتر میبرند، پس چهبهتر که از آنها بهینه و بهجا استفاده کنیم. انجام بعضی از نوآوریها شاید با ریسک بالایی همراه باشند، چون تجربه نشدهاند. اما پدیدهای جذاب در کار شما هستند.
از نوآوریهایی که میتوان با ریسک پایینتر و بدون ضرر انجام داد استقبال کنید. مثلاً:
– استفاده از تکنولوژیهای جدید در زمینه کاری خودتان (سختافزاری – نرمافزاری)
– استفاده از روشهای محاسباتی و تبادلاتی مالی جدید. (انجام پرداختهای مالی مشتریان بر پایه اینترنت یا دستگاه تلفن همراه)
– استفاده از ابزارهای جدید اختراعشده در دنیا ( اگر شرکتی هستید که طراحی اپلیکیشن دارید، میتوانید خدماتی را نیز برای گجتهای پوشیدنی جدید طراحی کنید که برای مشتریان و کاربران شما بسیار جذاب است)
پیشنهاد ما: حتماً گام پنجم – خلاقیت و ایده های کسب و کار را مطالعه کنید!
قسمت یازدهم – شراکت در کسب و کار
شراکت کردن و در اتحاد بودن چندین نفر، میتواند پایههای تجارت را خیلی محکم بنا کند و اگر راه تعامل با شرکا را بلد باشیم و بتوانیم در یک تیم کار کنیم، بر دانش تخصصی خود میافزاییم. یعنی روحیه کار در یک مجموعه را داشته باشیم و تعامل با دیگران را یاد بگیریم، کار کردن در یک گروه و هماهنگی با گروهها، واقعاً مهارتی است که باید به دست آورید.
به نظرم بودن چند نفر در کنار هم با شخصیتهای کاری متفاوت و توانمندیهای مختلف، میتواند سازمان و مجموعهای قویتری را بسازد و این به شرطی است که شما، شرکا و همکاران در یکسو گام بردارید و هم هدف و همعقیده باشید. یک مجموعه هدفمند به نتایج فوقالعاده هم دست پیدا میکند. اما اگر هیچکدام را ندارید؛ نه روحیه کار جمعی، نه مهارتهای ارتباطی و نه هدفی مشترک، بهتر است سمت شراکت با کسی نروید تا این مهارتها را به دست آورید.
هر چه شرکت، بزرگتر و توانمندتر باشد توسعه و رشد آن نیز بهتر انجام میپذیرد. چون یک مجموعه، بر روی هدف رشد و توسعه کسب و کار متمرکز شدهاند و قطعاً هدف زودتر و قویتر برآورده میشود.
قسمت دوازدهم – راهنمای توسعه تجارت شما
دانلود رایگان راهنمای گام به گام رشد تجارت شما
سؤال ما از شما این است که اگر میخواهید تجارت تان رونق داشته باشد، باید چهکارهایی کنید؟
برای ما بنویسید شما چه راهحلی به ذهن تان رسیده است.
همه گام های کسب و کار:
- گام اول – همه چیز در مورد کسب و کار
- گام دوم – انتخاب شغل ایده آل
- گام سوم – انواع طرح تجاری
- گام چهارم – سرمایه لازم برای کسب و کار
- گام پنجم – نحوه ایده یابی
- گام ششم – تخصص حرفه ای شغل
- گام هفتم – نحوه راه اندازی شغل مناسب
- گام هشتم – مدیریت کسب و کار چیست
- گام نهم – روش های توسعه کسب و کار
- گام دهم – تحلیل و آنالیز تجارت شما
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
7 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
متاسفانه این روزها شاهد کم کردن قیمت پیشنهادی رقیبانم در حرفه مهندسی ساختمان هستم. حتی ارائه کیفیت در کار هم باعث برهم زدن این قانون نمی شود و کارفرما همچنان انتظار تخفیف بیش از حد را دارد. و البته جای کیفیت و کمیت در طراحی عوض شده است. کارفرما متوجه طرح با کیفیت نمی شود بلکه از مقدار شیت های یک طرح و رنگ و لعاب طرح تحت تاثیر قرار میگیرد. چگونه در چنین بازاری با افزودن ارزش و کیفیت و قیمت پایینتر میتوان به رشد و کسب سود رسید؟
مشتری و مخاطبان حق انتخاب دارند، پس بهترین و ارزشمندترین کار این نیست که از کیفیت برای پول یا گرفتن یک قرارداد بزنیم. وقتی بخواهید از کیفیت بالا کم بگذارید دقیقا از نور یا عشق درونی تان دارید می کاهید. مدیران کسب و کار اصلا متوجه نیستند که وقتی کم کاری و بی کیفیتی را دنبال می کنند علاوه بر بی اعتبار شدن جایگاه خود در مغز مشتریان در واقع دارند نور خود را از دست می دهند. به مسائل بسیار دقت کنید که چه بر سر خودمان می آوریم! اینکه دیگران برای عقد قرارداد با یک مخاطب یا مشتری، پول انجام آن کار را پایین می آورند و کار را بی کیفیت تحویل می دهند اهمیتی ندارد زیرا از عشق درون سلول خود می کاهند. پول را در تجارت کاملا از مغزتان حذف کنید و هر چه باقی می ماند یک چیز است: عشق شما که کیفیت را با خود همراه دارد.
وقتی از کیفیت بزنید از سرمایه درونی تان کاسته اید و هر قدر پول هم داشته باشید ، نمی توانید این سرمایه را در بازه کوتاه مدت جایگزین کنید! در امر اقتصادی در مورد این سوالتان چند راهکار می دهیم که در تحقیقات مشاغل مختلف همواره پاسخ یکسان بوده است:
راهکار ۱ – قضیه پول که سایر هم صنفان خود کم می کنند را از مغزتان برای همیشه خارج کنید
راهکار ۲ – کاری که این همکاران بی کیفیت ارائه می کنند را یادداشت کنید و کیفیت بالا را برای انجام پروژه تان بنویسید که باید چگونه باشد
راهکار ۳ – چند خدمات اضافه تر در پروژه تان را بنویسید که سایر هم صنف های شما اصلا ندارند که ارائه کنند که شما باید آن را به صورت رایگان ارائه نمایید.
راهکار ۴ – دو پیشنهاد از انجام پروژه به مشتری تحویل بدهید که کدام را انتخاب می کند:
الف – کاری که سایر طراحان ارائه می کنند و شما با کیفیت بالا با همان قیمت آنها ارائه می کنید و حتی زیر قیمت آنها
ب – پروژه ای که قیمتش ۲ برابر قیمت بازار است اما خدمات و امکاناتی که در راهکار سوم نوشتید را به صورت رایگان به آنها هدیه می دهید. هیچگاه بر سر قیمت پروژه دوم چانه ای نزنید زیرا شما چانه زن نیستید بلکه انجام کار عاشقانه را ارائه می کنید.
حق انتخاب ۱۰۰ درصدی را به مخاطب بدهید تا درک کند موضوع کیفیت را. کیفیت محصول آشغال نیست که هرزه بازار مشاغل باشد. کیفیت همان نور و عشقی است که در انجام هر عملکرد تخصصی تان بر کارتان سوار است و خیرو برکت را برای طرفین به ارمغان می آورد.
ممنون از راهنمایی و پیشنهادتون. حتما در مورد خدمات اضافه تر فکر میکنم.
نگاهتان به موفقیت در کسب و کار بسیار جالب است و درست. از مطالعه این بخش متوجه شدم بیشتر در انتظار رسیدن به موفقیت گام بر میدارم بدون اینکه متوجه باشم توفیق انجام آن کار را کسب کرده ام و در مسیر با توفیق گام بر میدارم. و این که من موفق شده ام کارم را انجام دهم. درود بر شما
هر کاری که شما اکنون در حال انجامش هستید یعنی موفقیت. نه اینکه موفقیت در انتهای چیزی در انتظارتان باشد
اساتید موفقیت اینگونه این کلمه را تعریف کردند تا پول مردم را به جیب بزنند و خودشان را ثروتمند جلوه بدهند
دقیقا همینطور است. سپاس
سوالاتی که در مورد نوشتن طرح کسب و کار بر پایه نیت درست مطرح کردین بسیار سوالات مفید و جذاب و محرک انگیزه هستند. سوالاتی که مشوق من در ارائه خدمات بهتر و با ارزش تر به دیگران می شوند. قصد دارم پرینت سوالاتتان را هر روز ببینم و به آن فکر کنم. سپاس از راهنمایی های با ارزشتان