گام دوم – انتخاب شغل دلخواه [دانلود رایگان چک لیست یافتن شغل دلخواه]
انتخاب شغل مناسب و مورد علاقه، یکی از مهمترین تصمیمات زندگی شماست. اگر مسیری که سایر مردم می روند را شما بروید، نتیجه همان می شود که برای همه رخ داده است. پس به دنبال چه راز و چه چیز خاصی در تجارت هستید؟ هیچ رازی وجود ندارد که شما بخواهید آن را پیدا کنید.
تصمیم من در این مقاله این است که به جای خواندن کتاب های دنیا در زمینه انتخاب شغل، یک روند ساده و قابل اجرا برای هر کسی ارائه کنم. بنابراین تا انتهای این صفحه با من همراه باشید زیرا یک سوپرایز ارزشمند برایتان دارم.
سرفصل های مقاله:
• قسمت اول : مفهوم شغل مناسب یا دلخواه
• قسمت دوم : چه شغلی مناسب من است؟
• قسمت سوم : معیارهای انتخاب شغل خوب
• قسمت چهارم: چگونگی تامین موارد مالی شغل مناسب من
• قسمت پنجم : اشتباهات انتخاب شغل
• قسمت ششم : نقشه راهنمای انتخاب شغل دلخواه
• قسمت هفتم : رابطه انتخاب شغل با رشته تحصیلی
• قسمت هشتم: نحوه یافتن بهترین شغل
• قسمت نهم: آیا با شغل دوم میتوانم پیشرفت مالی داشته باشم؟
قسمت اول – مفهوم شغل مناسب یا دلخواه
همانطور که در صفحه گام اول درک مفاهیم کسب و کار بیان کردیم، شغل، حرفه، پیشه، کسب و کار و .. همه معادل هم بودند و منظور همه یکچیز است، حرکتی است برای ایجاد جریان. در جریانی که بر پایه عشق، استوار است و باید از دو قانون استفاده شود و بر آن استوار بود. اما شغل دلخواه چه باید باشد؟
اول از همه علاقهمندیهای خودتان را مشخص کنید. حوزه علاقه شما، ممکن است وسیع و بزرگ باشد. باید سعی کنید این دستهبندی را کوچک کنید و به یک جواب برسید یا اگر نرسیدید آن را در اولویتبندی بگذارید، یعنی علاقههای خودتان را اولویتبندی کنید و به ترتیب از اولین علاقه شروع کنید.
شغلی مناسب شماست که شما را به وجد بیاورد. شما را همیشه شاد و پرانرژی و روبهراه نگه دارد و به شما انگیزه لازم برای ادامه را بدهد. اگر شغلی دارید که مدام میخواهید از آن فرار کنید و احساس روزمرگی میکنید، این علاقه و دلخواه شما نیست و شما به آن کار تن دادهاید.
یعنی بهاجبار و زور، این کار را انتخاب کردید، نه بر اساس اشتیاق یا علاقه. درست قانون اول را به زیر پا گذاشتهاید، پس توقع نداشته باشید که حالتان روبهراه و خوب باشد. این روزها در ادارات نظری بیفکنید، خیلی چیزها روشن میشود: کمکاریها، حواله به بعد دادنها، کاغذبازی ها. آیا این مشاهدات، انتخاب بیجهت و بیهوده شغل افراد نبوده است؟
شاید نیاز است اندیشه در مورد اینکه چه شغلی برای شما پول یا سود بیشتر به ارمغان میآورد را دور بریزید زیرا شغل باید در خدمت شما باشد نه اینکه شما خادم شغل خود باشید. منظور ما این است که شما به خاطر کسب پول نباید شغل یا کاری را بیمیل و بدون انگیزه انجام بدهید.
پیشنهاد ما :شما می توانید لیست PDF « راهنمای انتخاب شغل دلخواه » را در انتهای صفحه به صورت رایگان، دانلود کنید و با پاسخ به سوالات درون آن بدون هیچ دانش اضافی شغل ایده آل تان را بیابید.
قسمت دوم – چه شغلی مناسب من است؟ چهکاری را باید شروع کنم؟
به این سؤالات در این قسمت توجه کنید:
• آیا اصلاً میخواهید کاری را شروع کنید و این شروع دلیلش چیست؟
• چون به پولی نیاز دارید؟
• چون به تازگی فارغالتحصیل شدهاید؟
• چون سرمایهای به دست تان رسیده است؟
• چون باید کار کنید؟
میدانید دلیل شروع هر حرکتی، مهمترین بخش آن حرکت است و بعد که حرکت را ساختید، این حرکت از جریان باز نمیایستد. شما روحیات خود را بهتر از هر کسی میشناسید. مثلاً بعضی میدانند که اصلاً نمیتوانند در سیستم کارمندی کار کنند یا اینکه بعضی نمیتوانند اصلاً کارآفرین باشند و خودشان رئیس خودشان باشند.
البته قضیه ترسها و دلهرهها را از این بخش جدا کنید. ابتدا به روحیات خود بنگرید و بعد آن را در کنار دستهبندی اولویت علاقههای خود بگذارید. این دو لیست، باید باهم همخوانی داشته باشد. مثلاً نمیشود شما آموزش دادن را دوست داشته باشید و از برخورد با دیگران خوشتان نیاید و دوست داشته باشید که تنهایی کار کنید.
آموزش، لازمهاش تعامل با دیگران است. شما چه در مدرسه، آموزش بدهید، چه در خانه، چه در موسسه، چه مجازی، بازهم در تعامل با دیگران هستید. میدانید مشکل اکثر آدمها این است که علاقهمندیشان با آنچه انجام میدهند یکی نیست. یعنی شاید حتی خودشان هم ندانند اصلاً چه میخواهند و چه چیزی مناسبشان است.
پیشنهاد ما: نیازها، علایق، درکها، احتیاجها، تخصص، دانش را جداگانه لیست کنید و آن چیزی را پیدا کنید که با هم همخوانی دارد.
قسمت سوم – معیارهای انتخاب شغل خوب
تاکنون فاکتورهایی را متوجه شدهاید و اگر گام اول و این مقاله را با دقت مطالعه کرده باشید، خودتان جواب برخی پرسشها را دارید. واقعاً معیاری وجود دارد برای انتخاب من یا من باید معیارهای خودم را مشخص کنم؟ در حقیقت معیارهای هر کسی متفاوت است و معیارها، بیشتر فردی است تا اینکه یک قانون کلی بشود برای آن صادر کرد. یک فرمول است، خودتان را در آن فرمول بگذارید.
اگر نتیجه این فرمول مثبت بود که میتوانید بگویید: این شغل با معیارهای من میخواند؟
سلایق شخصی شما مهم است اما نه سلیقههای خیلی شخصی. مثلاً اینکه محل کار نزدیک خانه باشد، شاید دیگر خیلی شخصی است. معیارهای درست انتخاب خوب اینها هستند:
• انتخاب شغل هماهنگ با تخصص شما
• انتخاب شغل بر اساس علایق شما
• انتخاب شغلی که آزادی عمل را از شما نگیرد
• انتخاب شغلی که همه ساعت روز شما را نگیرد و بتوانید برای خودتان هم برنامهای بگذارید و از زندگیتان لذت ببرید.
• شغلی که شما را استثمار نکند، این شاخصه مهمی است.
• کاری که شما را وادار به انجام کارهایی که نمیتوانید و دوست ندارید، نکند.
• کاری که از انجام آن همیشه لذت فراوان میبرید و خسته نمیشوید.
اگر هنوز گام اول را مطالعه نکرده اید، توصیه می کنیم که حتماً بخوانید!
گام اول – درک مفاهیم کسب و کار [بررسی دو قانون بنیادی تجارت]
مثلاً شرکتی را میشناسم که به خاطر اینکه کارمند بیشتری را استخدام نکند، فشار بیشتری را بر روی کارکنان خودش میآورد و نتیجه بعد از گذشت یک سال این است که آن کارکنانِ فشرده شده، دیگر دوست ندارند کار کنند و تقاضای مرخصی طولانی یا بازنشستگی دارند.
• آیا این فرد دیگر میتواند نشاطی در محیط کاری خود داشته باشد؟
• یا حتی اگر به جای دیگری منتقل شد، بازهم میتواند دقت در عمل و شادابی خود را حفظ کند؟
• آیا رئیسش، مسئولیت زندگی او را به عهده میگیرد؟
اینگونه بنگرید که شما هیچوقت نباید تحت استثمار کسی باشید، وگرنه در این روند شاهد اشتباهات و خطاهای انسانی زیادی خواهیم بود. بهطور مثال، همین کارمند مثال قبل به من میگفت: من فقط وقت میگذرانم و کارم را دیگر مثل سابق انجام نمیدهم و بیشتر مشغول بازی با سیستم خود هستم تا اینکه مشغول کارم باشم.
حالا خودتان قضاوت کنید که این چه کار کردنی است و به چه بهایی باید کار کرد؟
البته آن رئیس اگر عاقل بود، کارمند بیشتری استخدام میکرد و به جای فرسوده کردن کارمندان عالیرتبه، بهرهوری بیشتری را از کارمندان سابق خود طلب میکرد. خود رئیس در حال ارتکاب اشتباهی است که به خاطر سود و منفعت روسای شرکت انجام میدهد ولی نمیداند که در دراز مدت، به خودش و شرکت ضرر میرساند و باعث از هم پاشیدگی، انسانی دیگر میشوند. اگر رئیس یا کارمند یک شرکت هستید به این نکته توجه کنید. این یک قضیه دو سر سود است، نه فقط به نفع روسا و مدیران رده بالا.
قسمت چهارم – چگونگی تامین موارد مالی شغل مناسب من
شغل شما قبل از هر چیز، باید بتواند شما را از نظر روحی تأمین کند و سپس به بحث مالیاش بپردازید. انتخاب شغل بر اساس میزان درآمد یا سوددهی یا درآمد بیشتر اشتباه محض است که این روزها گریبان گیر همه شده است زیرا ما در دنیا کسب و کار پر سود و درآمدزا نداریم. این یک پنداشت نادرست است که موجب محدودیت مغز انسانها میشود.
کار کردن بر اساس پول، کاری عبث و بیهوده است، چون هر چقدر درآمد داشته باشید هزینهای دیگری را میپردازید که اصلاً نباید به وجود میآمد. مثلاً هزینه پزشکی که باید مدام به او مراجعه کنید. دوستی را میشناسم که از شدت استرس کاری، در محیط کارش به بیماری ناشناخته و غیرقابل درمانی دچار شده است و مدام هزینههای بسیاری را برای درمانش متحمل میشود. این مثالها واقعی هستند و میتوانید ببینید، وقتی چیزی با چیزی هماهنگ نباشد و برخلاف جریان عظیم جهانی باشد، چه اتفاقاتی رخ میدهد!
آن دوست هنوز هم به همان شغل، مشغول است چون عنوان دهن پُرکنی دارد و نمیتواند از آن دست بکشد تا زمانی که بازنشسته شود و همچنان هم هزینه درمان پرداخت میکند. واقعاً نمیدانم که آرامش انسانها، چه هزینهای دارد؟ سلامت و آرامش انسانها که در گروی شغل شان و انتخاب آن است، کلاً نادیده گرفته شده است.
پیشنهاد ما: فکر کردن تنها به اقتصاد و شغل درآمدزا اشتباه است و نباید اسیر چنین تفکری شد.
قسمت پنجم – اشتباهات انتخاب شغل
آنچه باید به آن توجه کرد، انتخاب شغل و رشته تحصیلی بر اساس فشار خانواده است که یکی از اشتباهات رایج روزگار ماست. پدرم دوست دارد، من پزشک شوم یا از کودکی به بچه تلقین میکنند که تو باید پزشک شوی و چه فشارهایی که بچهها به خاطر اجبار والدین تحمل نمیکنند. حواس تان باشد که تحت تأثیر و جوِ جامعه یا والدین و اطرافیان تان در انتخاب شغل نباشید.
چون شما هستید که هر روز باید آن کار را انجام دهید نه پدرتان و نه آنکسی که شما را به آنسو سوق داده است. هیچگاه برای خوشایند کسی یا راضی نگهداشتن دیگران، رو به کاری نیاورید که این آسیب زنندهترین کاری است که میتوانید انجام دهید.
زیرا شما سالیان سال، نقشِ فردی را بازی میکنید که نیستید و بعد از سالها تحملِ فشار و انجام هر کاری برای کسبِ رضایتِ دیگران و شنیدن بهبه و چه چه آنان، به یکباره از درون دچار فروپاشی میشوید و بعد از آن، درست کردن اوضاع بسیار سخت خواهد بود.
پیشنهاد ما: همیشه خودتان باشید و اول خودتان را در نظر بگیرید.
قسمت ششم – نقشه راهنمای انتخاب شغل دلخواه
اگر به دنبال قوانین کلی در این مورد هستید که اشتباه است. انتخاب شغل برخلاف تصور دیگران امری کلی و عمومی نیست بلکه انتخاب شغل امری در خصوص شماست. یکسری قوانین را شما تعیین میکنید و یک سری قانون را که تابع جمع و جامعه است را نیز باید رعایت کنید.
اما پیشتر از همه اینها خودتان هستید. نقشه راه میشود همانی که در ابتدای مقاله نوشتیم ابتدا شناخت خودتان و نوشتن چندین لیست از تواناییها، علایق، تخصص، دانش و گذاشتن لیستها کنار هم و پیدا کردن مواردی که باهم همخوانی دارند و بعد پیدا کردن شغلی که این همخوانی را برآورده کند و بعد به جستجوی شغل مناسب گشتن.
شاید هم بتوانید بر اساس این چیزهایی که به دست آوردید، شغلی را برای خود تعریف کنید و آن را انجام دهید. حتماً که لازم نیست شغل شما، جزو شغلهای تعریفشده جامعه باشد. مثلاً شما سفالگری هستید که به دنیای اینترنت و تبلیغات اینترنتی هم علاقهمند هستید و در آن هم اطلاعاتی کسب کردید. آیا میشود این دو را باهم ترکیب کرد؟
بله. میتوانید مشاور تبلیغات اینترنتی سفالگران و صنعت سفالگری در جامعه خود باشید و بهطور تخصصی از دانش خود که هم سفالگری است و هم تبلیغات مجازی در این زمینه استفاده کنید. مطمئن باشید که اگر هدف تان بر طبق پایه قانون اول (عشق و علاقه درونی) باشد همهچیز خود به خود رخ میدهد. همیشه یادتان باشد که نه تنها در زمینه شغل بلکه در هر زمینهای اساس و نیت حرکت تان چیست و آن را باید بر پایه قانون جهانی حرکت پایهگذاری کنید.
پیشنهاد ما: در آغاز شغل دلخواهتان نیت انجام آن کار را برای ٩ میلیارد انسان کره زمین قرار دهید.
قسمت هفتم – رابطه انتخاب شغل با رشته تحصیلی
اگر از ابتدا رشته تحصیلی نامربوط و اشتباهی را برگزیدید، پس انتخاب شغل بر اساس رشته تحصیلی هم اشتباهی دیگر است ولی اگر آن چیزی را تحصیل کردید که دوست داشتید، حال میتوانید زمینه شغلی آن را نیز فراهم کنید و به کار بپردازید. اما اگر مورد اول در مورد شما صادق است، حتماً قبل از اینکه به شغل موردنظر و موردعلاقه خود بپردازید، دانش انجام آن را به دست آورید و چند وقتی را در آن شغل بهصورت کارآموزی کار کنید. هر هفته از آن شغل چیزی جدید بیاموزید و مهارت خودتان را در آن، بالا ببرید و کمکم سعی کنید اندازه یک تحصیلکرده این رشته، دانش و تجربیات کسب کنید.
پیشنهاد ما: تجربه، پدر علم است و تجربیات به دست آمده شما، از علم آکادمیک و در بعضی مواقع دانش بیهوده، بالاتر است.
قسمت هشتم – نحوه یافتن بهترین شغل
بهترین شغل دنیا، آن کار یا شغلی است که با روحیات و احوالات درونی شما هماهنگتر است. این مسئله را همیشه مدنظر بگیرید که هر کاری را که میخواهید انجام دهید، بر پایه قانون اول باشد. زیرا قانون دوم خود به خودساخته میشود اگر حرکت درست انجام شود و جریان مالی شما به سمت شما در حرکت خواهد بود.
پیشنهاد ما: تمام توجه خود را به علاقه درونی خود نسبت به انجام کار، تمرکز کنید.
قسمت نهم – آیا با شغل دوم میتوانم پیشرفت مالی داشته باشم؟
این جمله تبلیغی بیش نیست که با شغل دوم ثروتمند شوید. تمرکز فقط باید بر روی یک کار، آنهم کار درست باشد که قانون و معیارها را تاکنون فهمیدهاید. چرا کاری را درست انجام ندهیم تا از همان درآمدی مناسب داشته باشیم؟ مثلاً کارمند هستیم و بعد از اداره به کار دیگری روی میآوریم. آیا بعد از خستگی کاری میشود، کاری را با دقت و نشاط انجام داد؟
اگر ساعاتی از روز را میشود پولسازی کرد، خوب چرا همه روز را به آن حرفه پولساز روی نیاوریم؟ آیا عاقلانه این نیست که همه انرژی و توان مان را به کاری پولساز اختصاص دهیم به جای اینکه ساعات اولیه روز خودمان را به کاری مشغول کنیم و خسته شویم و آب باریکهای از درآمد برای خودمان داشته باشیم؟
اینکه نمیتوانید شغل اول تان که مناسب شما نیست، را ترک کنید فقط ریشه در همین باور غلط آب باریکه درآمدی و ترس شما دارد! ترسها را رها کنید که عامل تمام درجا زدنهای شما، ترسهای شماست که از روزهای نخستین با شما بوده است. این ترسها، شما را تبدیل به موجودی رُباتی کرده است که فقط یکسری کارهای از پیش تعیینشده را بتوانید انجام دهید و فراتر از آنها را نادیده بگیرید چون مغزتان برای آن برنامهریزی نشده است.
پیشنهاد ما: موفقیت شما آنسوی ترسهایتان است از ترسهایتان عبور کنید.
دانلود رایگان چک لیست یافتن شغل دلخواه
به این سوال ما پاسخ دقیقی بدهید و برایمان در بخش نظرات بنویسید:
آن چهکاری است که اگر دو هفته بابت انجامش پولی نگیرید، نخوابید، غذا نخورید بازهم پرانرژی و عاشقانه انجامش میدهید؟
همه گام های کسب و کار:
- گام اول : درک مفاهیم کسب و کار
- گام دوم : انتخاب شغل دلخواه
- گام سوم : نوشتن طرح کسب و کار
- گام چهارم : سرمایه گذاری کسب و کار
- گام پنجم : ایده کسب و کار
- گام ششم : روش متخصص شدن
- گام هفتم : ایده های راه اندازی کسب و کار
- گام هشتم : مدیریت در کسب و کار
- گام نهم : رشد کسب و کار
- گام دهم : آنالیز کسب و کار
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
4 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
من معمار هستم و عاشقانه در دفتر طراحی کار میکنم. معماری زیرشاخه زیاد دارد و من چندسال فقط در یک زیرشاخه کار کردم. همیشه از خودم میپرسم تا کی در این زمینه بمانم. آیا زمینه های دیگر جذاب تر هستند؟ تجربه کردن در تمام زمینه ها اشتباه هست؟ یا اصلا مهم هست چقدر زمان در یک حیطه کاری صرف میشود؟ این سوال ها از عدم علاقه به کارم نیست. بدنبال پیشرفت در کارم هستم. آیا من در اشتباهم؟ لطفا راهنمایی کنید. ممنون
با سلام خدمت شما کاربر گرامی
منظور شما از عاشقانه کار کردن در دفتر معماری چیست. دقیقا برای ما بگویید چگونه عاشقانه کار میکنید؟ و آیا طبق راهکار مقاله، لیست ها را نوشته اید و آن را بررسی کرده اید: لیست علایق تخصص دانش نیازها.. و اولویت بندی علایق خود را میدانید؟
و اما پاسخ ها
– پاسخ سوال اول، هیچ تجارت و زیرشاخه ای جذابی در جهان وجود ندارد، جذابیت ایده هایی است که به ذهن شما خطور می کنند و جذابیت نوع نگاه شما به تجارت عاشقانه است.
– پاسخ سوال دوم، تجربه در مورد آنچه به آن علاقه وافری دارید تنها کاری است که باید انجام بدهید و خارج از علاقه تان اگر مطالعات و تجربه ای کسب کنید مسیر را وارونه طی می کنید
– پاسخ سوال سوم، در پاسخ تست آنالیز دوم ما راهکارهایی را به شما ارائه می کنیم که اگر بر طبق آن ها پیش بروید نتایج را شاهد خواهید بود. شرطش انجام آن برنامه ها برای رشد در وضعیت کنونی تان است.
منتظر سوالات بیشتری از شما هستیم.
لطفا برای هر نظری که در سایت میگذارید به ترتیب یک شماره بزنید تا نظرات جامع تر پاسخ داده شوند.
متشکریم
منظورم از عاشقانه، با علاقه انجام دادن آن است طوری که گذشت زمان را حس نکنم. و از نتیجه کار راضی باشم. شاید حاشیه های روزمره خسته ام کند اما کار نه. راستی وقتی همکاران و اطرافیان عاشق کارشان نیستند چطور تنش ها و انرژی های منفی بر من بی اثر می شود؟ عشق چطور در یک محیط فراگیر می شود؟ ببخشید اگر سوال هایم از مبحث مقاله دور است. مطالب عنوان شده بسیار مفید و جالب توجه هستند. و بنظرم برای همه کاربردی هستند نه صرفا کسانی که قصد شروع کار را دارند.
پرسش سوالات هیچگاه عیب نیست بلکه موجب آزادسازی آن بخش از مغزتان که موجب انباشت می باشد، می شود. ما با هدف خدمت گذاری اینجا هستیم و هدایت همه هموطنان به سوی آنچه که خود دارند. نکته پیشنهادی ما این است که با فعل کارتان کاری نداشته باشید، فهرستی از کارها یا مواردی که از شما انرژی می گیرد را تهیه کنید. ابتدا آنها را بشناسید که چه هستند و از قرار گرفتن در مقابل آن کارها و موارد کنار بروید. حال می خواهد شخص باشد یا عملکرد یا هر موردی دیگر.
در مورد سوار شدن و گسترش عشق بر کار، باید بگویم با افزایش ظرفیت وجودی تان با طرح هر سوالی که به مغزتان خطور می کند، بیشتر و بیشتر می شود. اصلا نیازی به تلاش اضافی نخواهید داشت و عشق خودکار در محیط کارتان همه گیر می شود. بدون تلاش اضافی، حرف و بحث، بدون گفتگو، بدون تفکر. زیرا اساس عشق درونی هر انسانی، نامحدود بودن آن شخص است. وقتی پا در راه بگذارید همه کارها را خودکار انجام می دهد. نگران و ناراحت نباشید وشاهد تغییرات بزرگ باشید.
از پرسش هیچ سوالی کوتاهی نکنید . هر چیزی در ذهن تان خطور کرد بپرسید تا کاملا آزاد بشود.